در قلب دشتهای غرب کشور، جایی میان خطوط طویل انتقال نفت و تأسیسات صنعتی رازان، مردی آرام اما پرتلاش شبانهروز بر بالین سلامت کارکنان صنعت نفت ایستاده است؛ اسدالله سلیمانی، کارشناس پرستاری و پزشکیار مرکز انتقال نفت رازان، که از سال ۱۳۹۵ تاکنون در این مرکز مشغول خدمت است. او از جمله نیروهایی است که با صبوری و عشق، معنای واقعی «خدمت در سکوت» را به نمایش میگذارد. در ادامه گفتوگوی ما را با او میخوانید.
سلیمانی سخنش را با یاد خدا آغاز میکند و با صداقت از مسیر زندگی حرفهای خود میگوید:
«بنده اسدالله سلیمانی هستم، کارشناس پرستاری. از سال ۱۳۹۵ افتخار خدمت در مرکز انتقال نفت رازان را دارم. فعالیت من در این مرکز در قالب پزشکیاری از راه دور انجام میشود.»
او درباره تفاوت کار در محیط صنعتی با بیمارستانهای شهری چنین توضیح میدهد:
«در مرکز رازان، خدمات درمانی تلفیقی از اورژانس بیمارستانی، پیشبیمارستانی و بهداشت صنعتی است. پرستار اینجا باید همزمان نقش امدادگر، ناظر بهداشت و مراقب سلامت کارکنان را بر عهده داشته باشد. در حالیکه در بیمارستان، پرستاری به بخشهای مشخص محدود میشود، اما در محیط صنعتی وسعت و پیچیدگی کار بسیار بیشتر است و دانش و تجربهی گستردهتری را میطلبد.»
وظایف روزانهی او تنها به مداوای بیماران ختم نمیشود:
«در مراکز انتقال نفت، پرستار علاوه بر رسیدگی به موارد اورژانسی، مسئول نظارت بر بهداشت محیط، مواد غذایی، رستوران و نانوایی، بهداشت آب و بهداشت فردی کارکنان نیز هست. همچنین باید بهصورت ۲۴ ساعته در حالت آمادهباش کامل باشد.»
دوری از خانواده و شهر برای بسیاری دشوار است، اما سلیمانی با نگاهی متفاوت به آن مینگرد:
«دوری از شهر مزایا و معایب خود را دارد. مهم این است که انسان برای حضور در چنین شرایطی برنامهریزی داشته باشد. من از وقت خود برای مطالعه و ورزش استفاده میکنم. مدیریت زمان برایم حیاتی است و همین باعث شده هر سختی به فرصتی برای رشد شخصی و خودشناسی تبدیل شود.»
او از تجربهی یکی از حادثههای اخیر میگوید؛ با لحنی آرام اما پر از مسئولیت:
«در دوران کرونا مأموریتهای زیادی برای اعزام بیماران مشکوک داشتم که همیشه با آرامش و دقت انجام میدادم. اما یکی از موارد بهیادماندنی مربوط به ماه گذشته است که یکی از همکاران دچار برقگرفتگی و سوختگی شد. پس از انجام شستوشوی ناحیه سوختگی و پانسمان، بلافاصله بیمار را به بیمارستان سوانح بروجرد منتقل کردم و تا زمانی که او را تحویل مسئول آن مرکز ندادم، محل را ترک نکردم. این میزان از تعهد برای من امری طبیعی است، هرچند موجب تعجب راننده آمبولانس شد.»
در محیطی که بیشتر نیروها فنی و عملیاتی هستند، نقش سلیمانی فراتر از مراقبت جسمی است:
«شاید بهتر باشد کارکنان در این باره نظر دهند، اما از شواهد چنین برمیآید که حضور من تأثیری آرامبخش و انرژیبخش بر فضای کاری دارد. تلاش میکنم محیطی امن و باانگیزه برای همکاران ایجاد کنم.»
عشق، انگیزهی همیشگی
از او میپرسیم چه چیزی باعث میشود با وجود سختیهای کار، همچنان با عشق ادامه دهد؟
او با لبخند پاسخ میدهد:
«پرستاری برای من فقط شغل نیست؛ عشق و رسالت است. از سال ۱۳۶۵ که وارد دانشگاه شدم، بدون وقفه در خدمت مردم بودهام. حتی در سال ۱۳۶۶ بهعنوان پزشکیار عملیاتی در جبهه حضور یافتم و در چند عملیات شرکت داشتم. آن دوران به من آموخت که خستگی جایی در دل عاشق ندارد. هنوز هم با همان انگیزه مشغول خدمت هستم.»
لحظات ماندگار خدمت
وقتی از بهیادماندنیترین لحظه کاریاش میپرسیم، میگوید:
«هر بار که بیماری با درد یا آسیب نزد من میآید و پس از درمان آرامش مییابد، احساس میکنم دنیا از آنِ من است. آن لحظه، تمام خستگیها از بین میرود و انرژیای بینهایت در وجودم جاری میشود. این حس زیباترین پاداش من است.»
در پایان گفتوگو، سلیمانی با فروتنی میگوید:
«از شما سپاسگزارم که به من فرصت دادید درباره بخشی از تجربهام در صنعت نفت صحبت کنم. امیدوارم همواره سلامت و موفق باشید.»







